علف هاي هرز چندساله اغلب رقباي بهتر و قوي تري هستند و كنترل آنها با محصولات پوششي، نسبت به علف هاي هرز يكساله بدليل منابع ذخاير تغذيه اي بيشتر و ميزان و سرعت استقرار سريعتري كه دارند مشكل تر مي باشد با اين حال گزارش هاي متعددي وجود دارد كه نشان مي دهد كه گياهان پوششي زنده اين توانايي را دارند (قادرند) در طي دوره آيش علف هاي هرز چندساله را كنترل و سركوب نمايند.
بلك شاو و همكاران (2001)، دريافتند كه يونجه زرد توانست گل هاي قاصدك (Taraxacum officianals weberex wiggers) و همينطور شير تيغي (Senchus arrensis) را نيز همانند علف هاي هرز يكساله كنترل مي نمايد. تركيب خاك ورزي و يك گياه پوششي كه داراي توان رقابتي بالا مي باشد توانست علف هاي هرز چندساله مهمي همانند guack guss (Elytrigia repens CL) Nevski)، خار كنگر چندساله و خار كنگر كانادايي (Cisium arrense)را در يك تناوبي كه در آن غلات بصورت غالب بودند، كنترل نمايد (هاكانسون، 2003).
در سيستم هاي محصولات پوششي، برداشت اين محصولات هنگامي بيشترين تاثيرگذاري منفي را بر روي علف هاي هرز چندساله دارد كه تا حدامكان، حداكثر مزاحمت و يا رقابت با علف هاي هرز چندساله در نقطه جبران اتفاق بيافتد (انجام شود) و بنابر تعريف نقطه جبران زماني است كه در آن منبع و مخزن غني از ذخاير كربوهيدرات از اندامهاي زيرزميني به عنوان منبع و اندامهاي بالاي سطح خاك به عنوان مخزن، تغيير يافته و برعكس گرديده است (هاكانسون، 2003).
بسياري از مناطق آفريقا مورد هجوم سنگين علف هاي هرز مهاجم چندساله اي كه توسط بذر و ريزوم تكثير مي شوند همانند حلفه (Imperata cylindrical (L) Beaun)، پنجه مرغي (Cynodon doctylon) و جگن ها (Cyperus spp) قرار دارند. در اين منطقه ها زارعين توانايي توليد اقتصادي را به دليل عدم توانايي در كنترل علف هاي هرز ندارند به همين دليل كشاورزان زمين هاي خود را رها مي نمايند براي غلبه بر اين مشكلات و محدوديت ها، گونه هاي مختلفي از گياهان پوششي تحت شرايط مزرعه مورد بررسي قرار گرفتند و با بهره گيري از اين روش علف هاي هرز تا 90% كاهش پيدا نمود (تاي مو و همكاران، 2005).
نتايج بدست آمده از نواحي مختلف در استان سوفالاي موزامبيك با استفاده از گياه لوبيا مخملي سياه و خاكستري (Mucuna pruriens)، كالوپو (Calopogonium mucunoides)، گونه اي از شاهدانه (Crotalaria juncea)، نوعي لوبيا و لوبيا برزيلي (Canralia brasiliensin mart) بسيار اميدوارانه و دلگرم كننده بود و نشان داد كه گياهان يادشده توانستند بطور موثري باعث سركوب و كنترل علف هاي هرزي همانند پنجه مرغي، حلفه و جگن ها (اورپارسلام) گردند. در اين مناطق كشاورزان پس از پاك نمودن مزارع، از اين علف هاي هرز، ضمن صرفه جويي در هزينه، زمان و نيروي كارگري، قادر به كشت گياهاني همانند سويا، جبوبات و غلات بصورت موفقيت آميز و اقتصادي شده اند. بطور كلي گياهان پوششي زنده اي كه خيلي سريع مسطح سايه انداز خود را ايجاد مي نمايند داراي بيشترين توانايي رقابتي با علف هاي هرز هستند. آگاباندرو و همكاران (2000) دريافتند كه براي كنترل و سركوب حلفه توسط لوبيا مخملي، توسعه و گسترش زود پوشش در سطح خاك، بسيار مهمتر از مقدار ماده خشك توليد شده توسط آن مي باشد. برخي از بدترين آفات كشاورزي آفريقا را علف هاي هرز انگلي، از جمله علف هرز، علف جادوگر (Striga asiatica (L.) Ktze) تشكيل مي دهند.
بطور معمول اين علف هرز انگلي به شدت با سيستم هاي تك كشتي مداوم و مستمر و نيز با خاك هاي داراي باروري كم (خاك هاي فقير) در ارتباط بوده و همبستگي بالايي دارد و اين شرايط را مي پسندد. اين علف هرز باعث خارج نمودن منابع غذايي (شيره پرورده) گياه زراعي مي شود و با استفاده از اين منابع باعث عملكرد بسيار پايين گياه زراعي مي گردد. اين بدان معناست كه براي مبارزه با اين علف هاي هرز و رهايي يافتن از آن بايد اقداماتي براي تغيير از روش معمول تك كشتي به اجراي تناوب زراعي و افزايش ماده اي خاك و باروري آن را به اجرا درآورد. چنانچه در مديريت خاك، هدف ما افزايش دادن حاصلخيزي از طريق استفاده از تناوب زراعي باشد، مي توان از گياه پوششي گرمسيري (Pueraria Phaseoloides Benth) استفاده كرد.
استفاده از گياه گرمسيري فوق (Kudzu) بهترين گزينه براي كنترل علف هرز جادو در شمال ساحل عاج (ايوري) مي باشد. لوبيا مخملي و برخي از انواع لوبيا چشم بلبلي بطور اطمينان بخشي (بطور ايمن) باعث كاهش جمعيت علف هرز جادو و ريشه كن نمودن آن پس از دو فصل زراعي گرديد. (گالكاري و همكاران، 2005)