علائم خطري كه سبب تهديد تنوع ميشوند، بيش از آنچه كه تصور شود قابللمس است. تنوع زيستي كشورمان در معرض تهديدات متعددي قرار دارد كه مهمترين آنها عبارتاند از:
۱) عدم توجه به ارزشهاي زيستمحيطي و تنوع زيستي و عدم مديريت صحيح منابع
تنوع زيستي ايران كشور ايران سرزميني وسيع و كم نظير با طبيعتي بسيار متنوع است. شكلگيري چهرههاي متفاوت طبيعت در اين مرز و بوم زاييده شرايط متعددي نظير وضعيت زمينشناسي، عوامل خاكياي، اقليمي، روند تكامل حيات و عوامل زيستي موثر بوده است.
امروزه فرايند جهاني شدن از طريق شاهراههاي ارتباطي و نظامهاي هماهنگ جهاني دنيا را به هم نزديك نموده است. ليكن وضعيت و روند كنوني محيطزيست جهان، در واقع چالشي نگرانكننده در آستانه هزاره سوم است. چالشي ميان انسان و طبيعت كه به دنبال بهرهبرداري بيرويه و خطرناك عصر كنوني پديد آمده است. متأسفانه توسعه بيرويه فعاليتهاي اقتصادي انسان از يك سو و اتكاي بلا واسطه و وابستگي معيشتي قشر كثيري ازجمعيت رو به رشد جهان به طبيعت از سوي ديگر، روزبهروز از تنوع طبيعي بومسازگانها ميكاهد و محدوديتهاي بيشتري براي زندگي و بقاي حيات وحش فراهم كرده و همين طور عرصههاي زيستي آنها را تنگ تر ميكند. متأسفانه ريشه اين روند نگرانكننده به نگاه انسان به طبيعت و خلقت بازميگردد.
۱) رشد روزافزون جمعيت
۲) عدم آگاهي در مورد گونهها و بومسازگانها
۳) عدم باور به اينكه تنوع زيستي لازم است
۴) عدم توانايي سيستمهاي اقتصادي در برآورد ارزشهاي اقتصادي تنوع زيستي
۵) جدايي حفاظت و توسعه اقتصادي
۶) فروپاشي سيستمهاي سنتي مديريت منابع
۷) اثر بازارها و سيستمهاي تجاري بينالمللي
۸) توزيع نابرابر منابع، قدرت و اطلاعات در سطح جهان
۹) فساد موجود در به خي از دستگاههاي دولتي و خصوصي در سطح جهان
ميشل و همكاران (۲۰۰۲) عنوان كردند كه كاهش تنوع گونهاي يك اثر تخريبي است و در نتيجه فعاليتهاي مخرب انسان ايجاد ميشود و ممكن است باعث كاهش توليد اوليه گردد. طبق نظر او، اين كاهش ميتواند به دو دليل باشد:
الف) كاهش غناي گونهاي از احتمال حضور گونههاي كليدي در يك جامعه ميكاهد.
ب) جامعهاي كه در آن گونههاي رقيب كم باشد، منابع بهطور ناقص مصرف ميشوند.
الف- اندازه و شدت نمونهبرداري: اندازه نمونه معياري است كه غالبا براي پيشگويي موثر بودن اندازهگيريهاي تنوع به كار ميرود. غناي گونهاي ضريبي است كه تابع شدت نمونهبرداري بوده و مشخص شده است هنگامي كه سطح نمونهبرداري بزرگتر و يا تعداد نمونهبرداريها زيادتر شود، گونههاي مورد انتظار يا غناي گونهاي افزايش مييابد (كربس،۱۹۹۹).
بديهي است هر چه اندازه واحد نمونه برداري بزرگتر شود شانس مشاهده گونه جديد در آن واحد نمونهبرداري بيشتر ميشود. به همين ترتيب هرچه تعداد واحدهاي نمونهگيري بيشتر شود شانس مشاهده گونه جديد نيز به همان سان افزايش مييابد.
از ديدگاه قريب به اتفاق مردم فعاليتهاي دانشمندان در زمينه حفاظت از محيط زيست و پايش زيستي، تنها صرف حفاظت از تعدادي گونهها با نامهاي عجيب و غريب است كه ارتباطي با جامعه انساني ندارد. متاسفانه بيشتر مردم از اهميت، نقش سودمندي شكلهاي مختلف حياتي در زندگي بشر غافل هستند. در نظر بعضي از افراد اينكه تعدادي از گونههاي جانوري براي تامين غذا و چند گونه اهلي از جانوران و گياهان وجود داشته باشند كافيست و توجه به گونههاي زيستي ناشناخته كه دانشمندان محيط زيست به آن توجه دارند امري بيهوده و انتزاعي است.
تنوع زيستي پيرامون ما را فرا گرفته است و حتي در شهرها نيز يك بخش جدايي ناپذير از زندگي محسوب ميشود. شايد نتوانيم تنوع زيستي را آنچنان كه هست درك كنيم، اما اين بخش با اهميت از زندگي همواره در جهت فراهم آوردن آب آشاميدني، هواي قابل تنفس، حا صلخيزي خاكها براي رشد محصولات و تميزي درياها به ما كمك ميكند. در حقيقت، ما در تمام بخشهاي زندگي به تنوع زيستي اتكا داريم.
گاهي لازم است كه تقسيمبندي گونههاي علفهاي هرز در دامنه وسيعتري صورت گيرد. براي مثال ميتوان علفهاي هرز را به گونههاي باريك برگ، پهنبرگ و جگنها كه روش بسيار خلاصهشدهاي براي تفاوت بين علفهاي هرز است، تقسيمبندي نمود.
علفهاي هرز را ميتوان بر اساس محل رشد آنها نيز تقسيمبندي نمود. بهعنوانمثال اغلب علفهاي هرز روي خاك رشد ميكنند درحاليكه زندگي بعضي از آنها محدود به محيطهاي آبي هست. برخي از علفهاي هرز صرفاً مزارع گياه زراعي خاصي را آلوده كرده و يا در شرايط رشدي خاصي ظاهر ميشوند.
علفهاي هرز آبي:
ساختمان آنها بهنوعي تغييريافته است كه آنها را به زندگي در آب قادر ميسازد. اين گياهان بر اساس محل زندگي آنها در آب به گياهان شناور در آب (Floating)، برآمده از آب (Emergent) و غوطهور در آب (Submerged) تقسيمبندي ميشوند.
علفهاي هرز شناور در آب: غير از ريشهها، بقيه اندامهاي اين گياهان در سطح آب شناور ميباشند، اماريشههاي آنها بهصورت آزاد در آب آويزان بوده و يا گاهي به ته تالابهاي كمعمق ميچسبند.
علفهاي هرز برآمده از آب (مانداب زي): اين گياهان عمدتاً خاص مردابهاي طبيعي بوده و اغلب در كنارههاي تالابها و كانالها يافت ميشوند. قسمتهاي هوايي اين گياهان بهصورت عمودي و در سطح خاك، اما ريشههاي آنها هميشه در خاكهاي بسيار مرطوب رشد ميكنند.
علفهاي هرز غوطهور در آب: در اين گياهان اگرچه ممكن است چند ساقه يا برگ بهصورت شناور در آب باشد، اما معمولاً بهطور كامل در زيرآب رشد ميكنند.