روند تركيب و تكامل گونههاي جديد و نيز انقراض گونههايي كه توان سازگاري با تغييرات شرايط محيطي را نداشتند، بيش از چند ميليارد سال به طول انجاميد تا سرانجام كره زمين به وجود آمد كه ارزشمندترين منبع آن تنوع زيستي است. تنوع زيستي شبكهاي از همه موجودات زنده، اعم از گياهي و جانوري است و نژادهاي انساني، جانوران، گياهان، قارچها و ساير جانداران تك سلولي را در بر ميگيرد. تنوعي كه ما امروزه ميبينيم شبكه حياتي است كه ميوه ميليونها سال تكامل ميباشد و ما جزئي لاينفك از آن هستيم و كاملا به آن وابستهايم. در حقيقت تنوع زيستي به تنوع حيات بر روي زمين و الگوهاي طبيعي آن بر ميگردد
علفهاي هرز بر اساس راهبردهاي تكاملي كه درواقع بر پايه الگوهاي مشخص ژنتيكي ازنظر اختصاص منبع كربن هست، طبقهبندي شدهاند. بر اساس يك نظريه، مقدار ماده گياهي كه ميتواند در يك سطح تجمع پيدا كند توسط دو عامل خارجي محدود ميشود. اين عوامل عبارتند از تنش و تخريب. هنگاميكه اين دو عامل در حد بالاي خود وجود داشته باشند، گياهان بر اساس راهبردهاي متفاوتي كه از خود نشان ميدهند، به سه دسته: تحملكنندگان تنش (Stress tolerators)، رقابت كنندهها (Competitors) و فرار كنندهها (Ruderals) تقسيم ميشوند.
منابع طبيعي تجديد شونده از مهمترين و در عين حال از گران بهاترين سرمايههاي طبيعي محسوب ميشوند و نقش بسيار ارزنده اي در توليد فرآوردههاي مختلف اعم از غذايي، دارويي و صنعتي دارند و به عنوان بستر حيات بشر و توسعه پايدار اقتصادي محسوب ميشوند (اكبر زاده و رزاقي،۱۳۸۱). با توجه به افزايش جمعيت و به همراه آن افزايش آلودگيهاي زيست محيطي و تخريب محيط زيست و منابع طبيعي، موضوع انقراض گونهها به نحو مخاطره آميزي به عنوان تهديدي بزرگ براي تمدن بشري محسوب ميشود (اكبر زاده و رزاقي،۱۳۸۱).
بر اساس يافتههاي محققان واكنش گياهان در مقابل درجه حرارت، نور، طول روز و ساير عوامل محيطي با يكديگر متفاوت هست. وجود چنين تفاوتهايي در بين گياهان موجب شده است كه از آن بهعنوان پايهاي در طبقهبندي علفهاي هرز استفاده شود.
در حالت ايده آل، موجودات بهطور سامانمند بر اساس روابط ژنتيكيشان طبقهبندي شدهاند، اساس طبقهبندي پيشرفته، آرايهشناسي است كه شامل شناسايي، نامگذاري و گروهبندي گياهان بر اساس ويژگيهاي عمومي آنها هست. نظام سامانمند پذيرفتهشدهاي كه امروزه مورداستفاده قرار ميگيرد، موجودات را به سلسله، شاخه، رده، راسته، تيره، جنس و گونه طبقهبندي ميكند. يك طبقه ديگر (تحت عنوان قلمرو) در سه سطح و بالاتر از سلسله مطرحشده است. اين سه قلمرو عبارتاند از باكتريها، آراكهآها و يوكاريوتها. تمام گياهان روي زمين در قلمرو يوكاريوتها و سلسله گياهان قرار ميگيرند. بيشتر علفهاي هرز در شاخه نهاندانگان و گياهان گلدار قرار دارند، اما در بين آنها استثناهايي نيز وجود دارد (بهعنوانمثال، بعضي سرخسها كه بدون دانه هستند و برخي سوزنيبرگها كه گياهان دانهدار اما فاقد گل ميباشند و بهعنوان علف هرز مطرح هستند). نهاندانگان خود به دودسته تكلپهايها و دولپهايها تقسيم ميشوند.
بر اساس ديدگاه موجود در طبقهبندي آرايهاي، هر گروه گياهي داراي يك نام علمي است كه به آن نام لاتين ميگويند. اين نام شامل اسم جنس و گونه هست. حدود ۲۵۰٬۰۰۰ گونهي گياه گلدار در دنيا وجود دارد. از اين تعداد، كمتر از ۲۵۰ گونه (حدود ۰٫۱ درصد) در حدي مزاحم هستند كه به آنها لقب علفهاي هرز اصلي كشاورزي دنيا دادهشده است (هولم و همكاران، ۱۹۷۷). از ۲۵۰ گونه علف هرز موجود در اراضي كشاورزي، تقريباً ۷۰ درصد گونهها به ۱۲ تيره گياهي و بيشتر از ۴۰ درصد آنها تنها به دو تيره گياهي گندميان (گراسها، گندميان) و كمپوزيته (آفتابگردان) تعلق دارند. در اين رابطه بايد به اين واقعيت اشاره شود كه حدود ۷۵ درصد غذاي مردم جهان تنها از ۱۲ گونه زراعي يعني جو، ذرت، ارزن، يولاف، برنج، سورگوم، نيشكر، گندم، سيبزميني سفيد و شيرين، كاساوا و سويا به دست ميآيد كه ۸ گونه از آنها به تيره گندميان تعلق دارند.
تجمعي از موجودات زنده مربوط به يك گونه را جمعيت گويند. جمعيت سطح ساختار اكولوژيكي است كه برنامهها و توصيههاي مربوط به كنترل علفهاي هرز بر مبناي آن پيريزي ميشود (ريچارد آلدريچ، 1997). تراكم- به عبارت ديگر، تعداد بوته گياهان در سطحي معين- ويژگي علفهرز است، كه به نظر ميرسد نقش بسيار بارزي در توسعه تلاشهاي كنترلي دارد، برخي مفاهيم اكولوژيكي وابسته به تراكم در اينجا مورد بحث قرار ميگيرد. البته، جمعيت علاوه بر تراكم، ويژگيهاي منحصربهفرد بسيار ديگري نيز دارد كه از جمله آنها ميتوان به توزيع سني ، ريخت رشدي، سازگاري ، پايايي ، شايستگي توليدمثلي ، نرخ زادوولد و مرگومير و پراكنش اشاره نمود. بنابراين، يك بوته علفهرز جوانه ميزند، اما همانند يك جمعيت داراي سرعت (نرخ) جوانهزني نيست؛ يك بوته علفهرز داراي سن معيني است، اما داراي نسبت سني نيست(آلدريچ و كرمر، 1997).
از واژه علف هرز، تعداد استنباط ميشود. آلودگي گياه زراعي به علف هرز به معناي حضور تعداد زيادي علف هرز، بهقدر كافي براي كاهش عملكرد محصول، در آن كشت است. هرچند علفهاي هرز جنبههاي منفي زياد ديگري نيز دارند، اما حضور آنها بهسان تهديدي براي عملكرد و توليد غذا توجيهكننده اكثر تلاشهاي اختصاصيافته براي كنترل آنها از آغاز كشاورزي تاكنون است. تلفات عملكرد گياهان زراعي درنتيجه حضور علفهاي هرز هنوز هم زياد است. تنها در ايالاتمتحده آمريكا متوسط تلفات بالغبر ۶ ميليارد دلار در هرسال و هزينههاي مربوط به كنترل علفهاي هرز بيش از ۹ ميليارد دلار در سال برآورد شده است.
در خصوص علفهاي هرز سه نكته پيشگيري، كنترل و ريشه كني مطرح ميباشد. مسئله پيشگيري يعني جلوگيري از ورود بذر به مزرعه با كليه اندامهايي كه هر علف هرز ميتواند توسط آن تكثير يابد. اگر اين مورد به خوبي اجرا شود از خسارات جلوگيري گرديده و مقرون به صرفه ميباشد وليكن برخي از عوامل كه كنترل آنها از دسترس انسان خارج است، مسئله پيشگيري را دچار نقصان كرده است (آقاعليخاني و رحيميان مشهدي،1384).
ريشهكني علفهرز نيز نميتواند به طور كامل انجام پذيرد چون اين امر زماني ممكن است كه همه بذور علفهاي هرز در يك زمان سبز شوند تا توسط سمپاشي و يا ديگر روشها ريشه كن شود. همچنين با توجه به اينكه تعداد زيادي از انواع بذور علفهاي هرز ميتوانند در حالت خواب به سر برده و سالهاي زيادي را در اين وضع سپري كنند، لذا نميتوان آنها را از بين برد و به طور كلي ريشهكن كرد (آقاعليخاني و رحيميان مشهدي،1384).
بنابراين، نتيجه ميگيريم كه به صورت صددرصد نميتوانيم با علفهاي هرز مبارزه نماييم بنابراين، مناسبترين روش كنترل، پايين نگه داشتن جمعيت علفهاي هرز و كاهش دادن خسارت آنها ميباشد (راشد محصل و همكاران، 1380).
-
در هر محيطي نيازهاي جوانهزني آنها برآورده ميشود.
-
داراي جوانهزني متناوب (غير ممتد) بوده و بذور آنها طول عمر زيادي دارند.
-
در طول مرحله ي رويشي تا گلدهي داراي رشد سريع ميباشند.
-
داراي خودسازگاري هستند اما خودگشني كامل يا آپوميكسي ندارند.
-
دگرگردهافشاني در آنها توسط باد يا حشرات غيراختصاصي صورت ميگيرد.
-
در شرايط محيطي مساعد بذر بسيار زيادي توليد ميكنند.
-
متحمل و انعطافپذير هستند، بهطوريكه در دامنهي وسيعي از شرايط محيطي قادر به توليد بذر ميباشند.
-
براي پراكنش در فواصل كوتاه و طولاني سازگاري يافتهاند.
-
گونههاي چندساله داراي توليدمثل رويشي باقدرت زياد هستند و قادرند از طريق اندامهاي زيرزميني خود تكثير شوند.
-
اندامهاي هوايي گونههاي چندساله ترد و شكننده است و همين امر موجب ميشود تا بهراحتي از داخل خاك بيرون كشيده نشوند.
-
به دليل برخورداري از تواناييهايي مانند روزت، رشد گسترده و خاصيت آللوپاتي، قادر به رقابت با ساير گونهها هستند.